ادبیات نظری و چارچوب مبانی نظری مدل ها و ابعاد بازارگرایی (فصل دوم)
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 24 |
ادبیات نظری و چارچوب مبانی نظری مدل ها و ابعاد بازارگرایی (فصل دوم) در 24 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
2-10) مفهوم بازارگرایی ....................................................................................................................................................................
51
2-11) دیدگاه های حاکم بر بازارگرایی ...........................................................................................................................................
54
2-11-1) دیدگاه تصمیم گیری شاپیرو و گلازر .............................................................................................................................
55
2-11-2) دیدگاه بازارگرایی رفتاری کوهلی و جاورسکی .............................................................................................................
56
2-11-3) دیدگاه بازارگرایی فرهنگی نارور و اسلاتر ....................................................................................................................
57
2-11-4) دیدگاه بازاریابی استراتژیک روکرت ..............................................................................................................................
59
2-11-5) دیدگاه مشتری گرایی دشپنده ........................................................................................................................................
60
بخش دوم: بازارگرایی
2-10) مفهوم بازارگرایی:
اندیشه بازارگرایی را میتوان زاده دهه پنجاه میلادی دانست، زمانی که پیتر دراکر[1] در سال (1954) مشتری را عامل اصلی بقای سازمانها معرفی نمود. در سالهای بعد، اظهارات دراکر مورد حمایت محققان دیگر قرار گرفته و کمکم در زمینه بازار و بازاریابی تحقیقاتی انجام شد. به طوری که مدیران بازارگرایی را به عنوان یک رکن اصلی در کسب سود مورد توجه قرار دادند. واژه بازارگرایی متشکل از دو واژه (بازار) و (گرایش) بوده به طوری که "بازار" مجموعه ای از خریداران بالفعل و بالقوه است و "گرایش" بیان کننده حالتی است که بر اساس آن شرکتها به مصادیق این بازار متمایل میشوند؛ این نامی است که هنگام استقرار مفهوم بازاریابی به آن داده می شود. فلسفه مفهوم بازارگرایی بر این اصل استوار است که برای رسیدن به هدفهای سازمانی، باید به نیازها و خواسته های بازار توجه داشت و رضایت مشتریان را بیشتر، بهتر و با کارایی بالاتر نسبت به رقبا تامین کرد. بنابراین، بر مبنای این فلسفه سازمانها نوع تولیدات خود را بر اساس خواسته های مصرف کنندگان و مشتریان تعدیل می کنند و از این طریق هم به ارضای خواسته ها و نیازهای مشتریان میپردازند و هم خود سودی به دست میآورند. به عبارت دیگر، شرکتها سود خود را بر مبنای رضایت مشتریان دنبال میکنند (حسینی و طاهری اردکانی، 1386).
مطالعه سیستماتیک بازاریابی از اوایل دهه 90 آغاز گردید و کهلی و جاوورسکی[2] (1990) و نارور و اسلاتر[3] (1990) نخستین کسانی بودند که شروع به مطالعه بازارگرایی نمودند. به اعتقاد نارور و اسلاتر (1990)، بازارگرایی قلب تپنده مدیریت و استراتژی بازاریابی مدرن است و کسب و کاری که بازارگرایی اش را افزایش دهد، عملکرد بازارش را بهبود خواهد بخشید . بازارگرایی، فرهنگی سازمانی است که با حداکثر کارایی و اثربخشی، رفتارهای لازم جهت خلق ارزش برتر برای مشتریان و در نتیجه عملکرد برتر مستمر برای کسب و کار را فراهم می کند. آنها بازارگرایی را شامل سه جزء رفتاری- مشتری گرایی[4]، رقیب گرایی[5] و هماهنگی بین وظیفه ای[6] و دو معیار تصمیم[7]- تمرکز بلندمدت[8] و سودآوری[9] می دانند . و کوهلی و جاورسکی (1990) بازارگرایی را به شکل زیر تعریف میکنند: بازارگرایی ایجاد هوشمندی در سراسر سازمان در ارتباط با نیازهای فعلی و آتی مشتری، نشر هوشمندی در بین بخشهای سازمان و پاسخگویی سراسری به آن هوشمندی است.
در ادبیات و عملیات بازاریابی توجه ویژه ای به بازارگرایی شده چرا که بازارگرایی سازمان به عنوان یک منبع متفاوت کلیدی که به کل عملکرد سازمان مربوط است مطرح شده (Kotter 2001:87). و می تواند در خلق ارتباط مستقیم بین بازاریابی و ارکان سازمان و همچنین خلق مزیت رقابتی نقشی اساسی ایفا میکند (Barney 2001: 41).
برخی از تعاریف بازاگرایی از دیدگاه صاحبنظران مختلف در ذیل ارائه شده است:
[1] Drucker 1954
[2] Kohli and Jaworski 1990
[3] Narver and slater 1990
[4] Customer Orientation
[5] Competitor Orientation
[6] Interfunctional Coordination
[7] Decision Criteria
[8] Long-term Focus
[9] Profitability
[10] Felton
[11] Dreher