لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخچه هندبال در جهان
گروهی هندبال را مثل ورزشهایی چون بوکس- کشتی و دو از رشته ها ی سنتی المپیک می دانند. «هومر» شاعر و مورخ یونانی در اثر خود«اودیسه» از ورزش هندبال بنام «اورانیا » یادکرده است درسال 1926 تصاویر مربوط به این بازی روی یکی از دیوارهای آتن قدیم حجاری شده بود کشف شد . در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی تابستانها خانم های درباری و شوالیه ها و شاعران دربار ی این ورزش را سرگرمی خود قرار داده بودند . کنراد کخ که یک معلم ورزش آلمانی بود در سال 1890 هندبال را به صورت جدی تری با نام رافابل اشپیل معرفی کرد . که آن را بصورت یازده نفری بازی می کردند . هندبال شباهت زیادی به یکی از بازی های محلی چکسلواکی بنام هازنا داشت .
پس از اولین جنگ جهانی ((هرمان)) رئیس فدراسیون هندبال آلمان برای گسترش و تحکیم این ورزش بسیار کوشش کرد. البته دکتر((کارل شلنز)) استاد دانش سرای عالی تربیت بدنی و ورزش برلین که او را پدر هندبال نامیده اند، پیش تر و در سال 1920، مقررات این ورزش را تدوین کرده و آن را در کلاس های خود به مرحله اجرا درآورده بود ، لذا پس از او شاگردانش موجبات گسترش این ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند. در کشور های شمالی به دلیل سردی هوا ،
تاریخچه هندبال در جهان
گروهی هندبال را مثل ورزشهایی چون بوکس- کشتی و دو از رشته ها ی سنتی المپیک می دانند. «هومر» شاعر و مورخ یونانی در اثر خود«اودیسه» از ورزش هندبال بنام «اورانیا » یادکرده است درسال 1926 تصاویر مربوط به این بازی روی یکی از دیوارهای آتن قدیم حجاری شده بود کشف شد . در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی تابستانها خانم های درباری و شوالیه ها و شاعران دربار ی این ورزش را سرگرمی خود قرار داده بودند . کنراد کخ که یک معلم ورزش آلمانی بود در سال 1890 هندبال را به صورت جدی تری با نام رافابل اشپیل معرفی کرد . که آن را بصورت یازده نفری بازی می کردند . هندبال شباهت زیادی به یکی از بازی های محلی چکسلواکی بنام هازنا داشت .
پس از اولین جنگ جهانی ((هرمان)) رئیس فدراسیون هندبال آلمان برای گسترش و تحکیم این ورزش بسیار کوشش کرد. البته دکتر((کارل شلنز)) استاد دانش سرای عالی تربیت بدنی و ورزش برلین که او را پدر هندبال نامیده اند، پیش تر و در سال 1920، مقررات این ورزش را تدوین کرده و آن را در کلاس های خود به مرحله اجرا درآورده بود ، لذا پس از او شاگردانش موجبات گسترش این ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند. در کشور های شمالی به دلیل سردی هوا ،
تاریخچه هندبال در جهان
گروهی هندبال را مثل ورزشهایی چون بوکس- کشتی و دو از رشته ها ی سنتی المپیک می دانند. «هومر» شاعر و مورخ یونانی در اثر خود«اودیسه» از ورزش هندبال بنام «اورانیا » یادکرده است درسال 1926 تصاویر مربوط به این بازی روی یکی از دیوارهای آتن قدیم حجاری شده بود کشف شد . در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی تابستانها خانم های درباری و شوالیه ها و شاعران دربار ی این ورزش را سرگرمی خود قرار داده بودند . کنراد کخ که یک معلم ورزش آلمانی بود در سال 1890 هندبال را به صورت جدی تری با نام رافابل اشپیل معرفی کرد . که آن را بصورت یازده نفری بازی می کردند . هندبال شباهت زیادی به یکی از بازی های محلی چکسلواکی بنام هازنا داشت .
پس از اولین جنگ جهانی ((هرمان)) رئیس فدراسیون هندبال آلمان برای گسترش و تحکیم این ورزش بسیار کوشش کرد. البته دکتر((کارل شلنز)) استاد دانش سرای عالی تربیت بدنی و ورزش برلین که او را پدر هندبال نامیده اند، پیش تر و در سال 1920، مقررات این ورزش را تدوین کرده و آن را در کلاس های خود به مرحله اجرا درآورده بود ، لذا پس از او شاگردانش موجبات گسترش این ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند. در کشور های شمالی به دلیل سردی هوا ،
تاریخچه هندبال در جهان
گروهی هندبال را مثل ورزشهایی چون بوکس- کشتی و دو از رشته ها ی سنتی المپیک می دانند. «هومر» شاعر و مورخ یونانی در اثر خود«اودیسه» از ورزش هندبال بنام «اورانیا » یادکرده است درسال 1926 تصاویر مربوط به این بازی روی یکی از دیوارهای آتن قدیم حجاری شده بود کشف شد . در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی تابستانها خانم های درباری و شوالیه ها و شاعران دربار ی این ورزش را سرگرمی خود قرار داده بودند . کنراد کخ که یک معلم ورزش آلمانی بود در سال 1890 هندبال را به صورت جدی تری با نام رافابل اشپیل معرفی کرد . که آن را بصورت یازده نفری بازی می کردند . هندبال شباهت زیادی به یکی از بازی های محلی چکسلواکی بنام هازنا داشت .
پس از اولین جنگ جهانی ((هرمان)) رئیس فدراسیون هندبال آلمان برای گسترش و تحکیم این ورزش بسیار کوشش کرد. البته دکتر((کارل شلنز)) استاد دانش سرای عالی تربیت بدنی و ورزش برلین که او را پدر هندبال نامیده اند، پیش تر و در سال 1920، مقررات این ورزش را تدوین کرده و آن را در کلاس های خود به مرحله اجرا درآورده بود ، لذا پس از او شاگردانش موجبات گسترش این ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند. در کشور های شمالی به دلیل سردی هوا ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخچه تنیس
تا آنجاکه شواهد تاریخی در این مورد نشان می دهد ، ورزش تنیس طی قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی ابتدا در کشور فرانسه ابداع شد. اما ارائه جدی این ورزش در سال ۱۸۷۲ میلادی بود که سرگرد هاری جم این ورزش را در شهر لمینگتن( انگلستان) به مردم معرفی کرد.
تا آنجاکه شواهد تاریخی در این مورد نشان می دهد ، ورزش تنیس طی قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی ابتدا در کشور فرانسه ابداع شد. اما ارائه جدی این ورزش در سال ۱۸۷۲ میلادی بود که سرگرد هاری جم این ورزش را در شهر لمینگتن( انگلستان) به مردم معرفی کرد . در آن زمان مقررات و خصوصیات این ورزش بآنجه اکنون می بینیم تفاوت بسیار داشت . در سال ۱۸۷۷میلادی ، اولین بار در دنیا مسابقات تنیس با مقررات و قوانین بخصوصی در زمینهای تنیس "باشگاه تنیس و کروکت ال انگلند" ویمبلدون برگزار گردید، محلی که هم اکنون بزرگترین مسابقات تنیس دنیادر آن برگزار می شود.
مسابقات ویمبلدون در سال ۱۸۷۷، یو اس او پن در سال ۱۸۸۱ ، دیویس کاپ ۱۸۹۹ و اوپن استرالیادر سال ۱۹۰۵ و اپن فرانسه ۱۹۱۸شروع به فعالیت کردند.
هنگامی که تنیس شروع به رشد سریع کرد و جهان را فرا گرفت و طبیعتا اتحادیه های ملی شروع به هم پیوستن برای برگزاری مسابقات بزرگ جهانی و تنظیم قوانین و مقررات کردند .
در سال ۱۹۱۱ نیاز به وجود یک فدراسیون بین المللی تنیس، احساس شد . امتیاز این فدراسیون ابتدا به آقای دوان ویلیامز (یکی از افراد کشته شده در کشتی تایتانیک) که نتوانست ایده خود را بب
2
یند به آقای چارلز بارد ( دبیر اتحادیه تنیس سوئیس ) و آقای هنری والت (رئیس فدراسیون تنیس فرانسه) اعطا شد.
دوازده اتحادیه تنیس در جلسه اصلی در پاریس ( ۱۹ مارچ ۱۹۱۱) شرکت کردند . که ILTF (فدراسیون لاون تنیس بین المللی) در آن شکل گرفت ، این کشور ها عبارتند از :
استرالیا (استرالیا و نیوز یلند)
اسپانیا
اتریش
بلژیک
آلمان
افریقای جنوبی
دانمارک
فرانسه
بریتانیای کبیر
هلند
روسیه
سوئیس
سوئد
نتایج اولین نشست بدین صورت بود که ، زبان رسمی فرانسوی باشد با ترجمه انگلیسی و مقر فدراسیون دور از پاریس باشد. ( سوئیس مقر فدراسیون بین المللی انتخاب گردید).
دبیرهای فدراسیون : آقای ه . ا. سابلی (دبیر اتحادیه انگلیس) و اقای ر. گالای ( رئیس فدراسیون تنیس فرانسه ) رئیس فدراسیون : اقای دکتر ه . او . بهرنس
همچنین حق برگزاری مسابقات جهانی ( قهرمانی روی چمن ) برای همیشه به بریتانیای کبیر اهدا گردید.
4
۱۷ ماه بعد از تشکیل فدراسیون ، جنگ جهانی اول همه چیز را بهم ریخت و یکبار دیگر تمام فعالیتهای در سال ۱۹۱۹ از سر گرفته شد . ITLF بعد از جنگ جهانی اول فقط با ۱۰ کشور عضو گرچه ، از خرابی جنگ رنج می برد کار خود را شروع کرد و اتفاقات ذیل بترتیب پیش آمد.
۱۹۲۲- هیئت بین المللی قوانین توسط مشاور کمیته "کمیته مدیریت" ، برای پایان بخشیدن به مشکلاتی که فدراسیون بین المللی داشت ، تاسیس گردید. و همچنین برای تغییر قوانین بازیها حق اختصاصی پیدا کرد.
۱۹۲۳- ۱۶ مارچ در نشست اصلی سالیانه در پاریس، قرار گردید "قوانین تنیس" عمومی شود و از اول ژانویه سال ۱۹۲۴ ، ایالت متحده ، یکی از اعضاء رسمی این فدراسیون پذیرفته شد . نام مسابقات قهرمانی جهان بر داشته شد و یک زیر مجموعه جدیدی از مسابقات قهرمانی بوجود آمد که قرار شد مسابقات در بریتانیای کبیر ، فرانسه ، ایالات متحده و استرالیا برگزار گردد.
۱۹۲۴- ILTF بطور رسمی سازماندهی و کنترل مسابقات تنیس را در سراسر جهان به عهده گرفت.
۱۹۳۳ - کمیته مدیریت از "مشاور کمیته" جدا شد و بصورت رای گیری رئیس فدراسیون تعیین گردید . اصطلاح گراند اسلم در همین سال بوجود آمد . ( ازاین اصطلاح برای توصیف و ضعیتی استفاده می شود که در آن بازیکن موفق شود هر چهار مسابقه اصلی رادر یک سال ببرد ) اصطلاح گراند اسلم را اولین بار جان کایرن اهل نیویورک در باره بازیکن استرالیایی ( جک کرافورد ) به کار برد. او در سال ۱۹۳۳ کوشید تا هر چهار مسابقه را ببرد. ولی گراند اسلم واقعی را اولین بار ( دانلد باج) امریکایی در سال ۱۹۳۸به دست آورد . چهار بازیکن دیگر هم فاتح گراند اسلم شدند . "آقایان" ( کانالی )۱۹۵۳، ( راد لیور) ۱۹۶۲ به عنوان آماتور و در سال ۱۹۶۹به عنوان حرفه ای و " بانوان" ( مارگرت کورت) ۱۹۷۱ و ( اشتفی گراف ) ۱۹۸۸
۱۹۳۴- کمیته مخصوص برای بحث در مورد تفاوت حرفه ای بودن و آماتور بودن و تعیین قابلیت هزینه ادعا شده بازی آماتورها برای بیش از ۸ هفته تشکیل گردید.
( ظهور ورزش تنیس در ایران به بعد از جنگ جهانی دوم بازمی گردد. پیش ازاین درفاصله سالهای (۱۳۱۵-۱۳۱۸) باشگاه بوستان ورزش که دارای چندین زمین تنیس در محلی روبروی ورزشگاه شه
4
ید شیرودی فعلی به مدیریت شادروان شکوهی گشایش یافت . ورزشگاه شهید شیرودی ( امجدیه سابق) نیز همزمان با ورزشگاه بوستان ورزش با یک زمین تنیس درمحل کنونی افتتاح و نخستین مسابقات قهرمانی تنیس کشور در سال ۱۳۱۸ در همین ورزشگاه برگزار گردید. گفتنی است که ورزش تنیس بخاطر حضور اتباع انگلیسی در آبادان رونق خاصی داشت و اولین مسابقه تنیس بین تیمهای آبادان و تهران به سالهای ۱۳۱۷-۱۳۲۰بر می گردد.
پس از جنگ جهانی دوم مسابقات قهرمانی تنیس کشور تاسال ۱۳۲۲ جریان داشت که برادران نعمانی ( هانری وژوزف ) در صدر بازیکنان قرار داشتند .از سال ۱۳۲۲-۱۳۳۲مقام قهرمانی تنیس کشور در اختیار ژرژ آفتاندلیان قرار داشت.)
۱۹۳۹- جمع کل کشورهای به عضویت درآمده به ۵۹ کشور افزایش پیداکرد. درحین جنگ جهانی دوم بدلیل خرابیهایی که در فرانسه اتفاق افتاده بود و حمله به سوئیس (مقر ابتدائی ILTF) به بریتانیا انتقال پیدا کرد. از آن زمان تعیین گردید که ILTF در لندن باقی بماند.
۱۹۴۶- ۵ جولای - اولین جلسه بعد از جنگ در هتل ساوی لندن برگزار گردید. ۲۳ کشور باملیتهای گوناگون بعد از نتیجه جنگ جهانی دوم به عضویت ILTF درآمدند. با گذشت چند سال ملیتهایی که عضویت خود را به علت سیاستهای جهانی لغو کرده بودند با تغییرات بعد از جنگ دوباره به عضویت فدراسیون در آمدند مانند: آلمان غربی - آلمان شرقی -چین - تایوان- آفریقای جنوبی
۱۹۴۸- اولین گزارش از "کمیته بین المللی توپ" بدست آمد که ملزم می کرد که توپهای لاون تنیس به استاندارد قابل قبولی در جهان دست یابند . این توصیه کمیته توپ به فدراسیون بود که آنها باید یک طرحی مدون و ساختار جدیدی به توپهای خودشان بدهند که توپها قابلیت آن را داشته باشند که از آنها تست سرعت و سایر تستها در حین بازی به عمل آید .
۱۹۵۱- اولین استراحت قانون ۸ هفته ای ( قانون آماتورها) برای ۲۱۰روز اجازه دادن به آماتورها که بتوانند در مسابقات مختلف شرکت کنند
۱۹۵۸- ILTF روی قضیه استراحت قانون آماتورها تاهمین سال اصرار فراوان داشت زیرا این استراحت را تشویقی برای بازیکنان و تمرکز آنها روی بازی تنیس و فرصتی درآمدزا برای آنها م
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
2
تاریخچه مینیاتور
مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و نیمه ی اول قرن حاضر در زبان فارسی امروز مصطلح گردید که در معنای واقعی، به مینیاتورهای ایرانی یا کشورهای دیگر منحصر نمی شود؛ بلکه هر شیئ هنری ظریف و ریز که به هر سبک و شیوه ای ساخته شده باشد، مینیاتور نامیده می شود.
در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی، چه قدیم وچه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است.
در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.
با بررسی نقاشی های بدست آمده از ادوار مختلف، می بینیم که در ابتدا، تفاوت زیادی بین جامه ی مرد و زن دیده نمی شود. تا این که در زمان شاه عباس صفوی قباهای بلند و گشاد، جای خود را به نیم تنه های کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلندی آنها تا بالای زانو می رسید، غالباً با پوست، لبه دوزی می شد و روی آن کمربند می بستند. در این ایام، شالی به لباس زنها اضافه شد که روی شانه می انداختند و گوشه ی آن را مانند روسری روی سر می کشیدند.
در دوره های مختلف، مهمترین تغییرات در شکل کلاهها و دستارها پدید آمد. در عهد مغولها، از کلاههای ناقوسی شکل فلزی استفاده می شد و در زمان تیموریان شکل کلاهها اندکی تغییر یافت. با روی کار آمدن سلسله ی صفویه، قزلباش (کلاه) به صورت میله ای بلند درآمد که دستار به دور آن پیچیده می شد. در زمان شاه عباس شکل این کلاه نیز تغییر یافت و کلاه جدیدی جای آن را گرفت. این کلاه جدید از جلو و پشت، نوک تیز بود و حاشیه ی آن با پوست لبه دوزی می شد. به طور کلی می توان گفت که کلاه معمولی و دستار در همه ی دوره های نقاشی (مینیاتور) مورد استفاده قرار گرفته است. در بعضی از ادوار، جلوی دستارها را با شاخه های گل و یا پرهای رنگی تزئین می کردند و پارچه هایی که دستارها از آن ساخته می شد، خود نیز از تزئینات زیبایی برخوردار بود.
در مینیاتور چهره ی افراد بیشتر در سنین جوانی ترسیم شده است که این چهره ها به آدمکهای بدون جنسیت شباهت دارند. اما در چهره های پیر این گونه بی جنسیتی وجود ندارد. در اغلب تصاویر آفتاب بهاری می درخشد. درختان میوه، غالباً مملو شکوفه و برگ است؛ اما گاهی هم با درختانی عاری از برگ روبرو می شویم. اسبها نیز غالباً از پهلو دیده می شوند و به ندرت می توان اسبی را از روبرو و یا پشت مشاهده کرد.
2
تاریخچه مینیاتور
مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و نیمه ی اول قرن حاضر در زبان فارسی امروز مصطلح گردید که در معنای واقعی، به مینیاتورهای ایرانی یا کشورهای دیگر منحصر نمی شود؛ بلکه هر شیئ هنری ظریف و ریز که به هر سبک و شیوه ای ساخته شده باشد، مینیاتور نامیده می شود.
در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی، چه قدیم وچه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است.
در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.
با بررسی نقاشی های بدست آمده از ادوار مختلف، می بینیم که در ابتدا، تفاوت زیادی بین جامه ی مرد و زن دیده نمی شود. تا این که در زمان شاه عباس صفوی قباهای بلند و گشاد، جای خود را به نیم تنه های کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلندی آنها تا بالای زانو می رسید، غالباً با پوست، لبه دوزی می شد و روی آن کمربند می بستند. در این ایام، شالی به لباس زنها اضافه شد که روی شانه می انداختند و گوشه ی آن را مانند روسری روی سر می کشیدند.
در دوره های مختلف، مهمترین تغییرات در شکل کلاهها و دستارها پدید آمد. در عهد مغولها، از کلاههای ناقوسی شکل فلزی استفاده می شد و در زمان تیموریان شکل کلاهها اندکی تغییر یافت. با روی کار آمدن سلسله ی صفویه، قزلباش (کلاه) به صورت میله ای بلند درآمد که دستار به دور آن پیچیده می شد. در زمان شاه عباس شکل این کلاه نیز تغییر یافت و کلاه جدیدی جای آن را گرفت. این کلاه جدید از جلو و پشت، نوک تیز بود و حاشیه ی آن با پوست لبه دوزی می شد. به طور کلی می توان گفت که کلاه معمولی و دستار در همه ی دوره های نقاشی (مینیاتور) مورد استفاده قرار گرفته است. در بعضی از ادوار، جلوی دستارها را با شاخه های گل و یا پرهای رنگی تزئین می کردند و پارچه هایی که دستارها از آن ساخته می شد، خود نیز از تزئینات زیبایی برخوردار بود.
در مینیاتور چهره ی افراد بیشتر در سنین جوانی ترسیم شده است که این چهره ها به آدمکهای بدون جنسیت شباهت دارند. اما در چهره های پیر این گونه بی جنسیتی وجود ندارد. در اغلب تصاویر آفتاب بهاری می درخشد. درختان میوه، غالباً مملو شکوفه و برگ است؛ اما گاهی هم با درختانی عاری از برگ روبرو می شویم. اسبها نیز غالباً از پهلو دیده می شوند و به ندرت می توان اسبی را از روبرو و یا پشت مشاهده کرد.
2
هنرمندان در کنار نقاشی مینیاتور، طراحی به شیوه ی قلمگیری را نیز انجام می دادند و برای آن ارزش خاصی قائل بودند. این طرح ها را مجموعه ای از خطوط منحنی کوتاه و بلند، در نهایت ظرافت و زیبائی تشکیل می دهند که گاهی با استفاده از یک یا دو رنگ، همراه با رنگ طلائی، اثر به پایان می رسید.
با نگاهی به این طرحها می بینیم که عنصر خط و حالت های مختلف آن، بر رنگ ترجیح دارد. قدیمی ترین این طرح ها که با قوانین نقاشی های مینیاتور منطبق است، به دوران مغول و تیموریان می رسد.
در طراحی این هنرمندان، خطوط، گویی می خواهند حرکت کنند، ظاهراً در جهت معینی می روند، چیزی را نشان می دهند، خم می شوند، بر می خیزند و یا گرد هم می آیند و در همه حال چشم در تعقیب آنهاست و نمی توانند از حرکت بازایستد. این خطوط گاهی به صورت مارپیچ در فضای بالا، ابر را القاء می کنند و گاه به صورت منحنی های کوتاه و بلند مطرح می شوند. این حرکت نه تنها در طراحی، بلکه در دیگر آثار هنری ما نیز به چشم می خورد. در اشعار عُرفای بزرگ نیز این حرکت دیده می شود . در اشعار مولوی در قصه ی طوطی و بازرگان، طوطی ، روح در قفس جسم زندانیست و در فراق هندوستان به سر می برد و یا در قصه ی نی، نی از نیستان دور شده است و از درد هجران می نالد و می خواهد به اصل خویشتن برگردد. یا در اشعار حافظ، جان را زندانی جسم می شمارد و آرزویش پرواز از قالب تن است و...
در نقوش کاشیکاریها هم شاهد این حرکت هستیم، در بیشتر آنها حرکت نقوش به سوی یک نقطه است و گاهی هم این موضوع در پیچش اسلیمی ها بیان شده است. بر این اساس ، در تمام آثار هنرمندان اهل نظر این حرکت وجود دارد که هر کدام به زبان خویش بیان کرده اند و هنرمند طراح هم برای آرامش درونی و راز و نیاز، این خطوط را بر روی کاغذ آورده است.
در زمان کمال الدین بهزاد و شاگردانش ، به این شیوه توجه بیشتری شد و این توجه تا زمان صفویان ادامه داشت. اما هنرمندان دوره ی صفوی به طراحی قلم گیری رغبت بسیار نشان دادند. در ابتدا محمدی مصور بیش از هر هنرمند دیگری به این شیوه پرداخت. هنرمندان کارگاه شاه عباس نیز بیشتر کارهایشان به طراحی های تک ورقی اختصاص پیدا کرد. تا اینکه سبک "طراحی با قلم" به وسیله ی رضا عباسی – مهمترین نقاش مکتب اصفهان- به اوج کمال خود رسید و تا اواخر قرن یازده هجری به وسیله ی شاگردان رضا عباسی اشاعه یافت.
موضوع این طرحها، معمولاًشکار و شکارچیان، حیوانات مختلف،پرندگان،اژدها،سیمرغ و اژدها،فرشتگان، دیوان ،دراویش،چوپانان همراه با گوسفندان خود،استاد و شاگرد،جوانان در حالتهای مختلف نشسته و ایستاده،زندگی روستایی و کشاورزی واتفاقات مهم
4
تاریخی است و گاهی برای تزئینحاشیه ی اشعار و نوشته های کتب خطی نیز استفاده شده است.
تاریخچة مینیاتور در ایران
واژة «مینیاتور» که مخفف شدة کلمة فرانسوی «مینی موم ناتورال» و به معنی طبیعت کوچک و ظریف است و در نیمة اول قرن اخیر و حدوداً از دورة قاجاریان وارد زبان فارسی شده، اصولاً به هر نوع پدیدة هنری ظریف (به هر شیوهای که ساخته شده باشد) اطلاق میشود و در ایران، برای شناسایی نوعی نقاشی که دارای سابقه و قدمتی بسیار طولانی است به کار میرود .
این هنر که به اعتقاد اکثر محققان در ایران تولد یافته ، بعد به چین راه برده و از دورة مغولها به صورتی تقریباً کاملتر به ایران برگشته و هنرمندانِ ایرانی ،تلاش بی شائبهای را صرف تکمیل و توسعة آن کردهاند ،از جمله هنرهایی است که قابلیت به تصویر در آوردن تمامی طبیعت را در قالبی کوچک دارد ؛ اما نباید چنین پنداشت که چون مقیاس تصاویر در مینیاتور سازی بسیار کوچک است، بنابراین تنها بخش کوچکی از طبیعت را میتوان در این نوع تابلوها تصویر نمود و یا چون الهام بخش مینیاتوریست، طبیعت است ،وی ناچار میباشد فقط مناظری از طبیعت را ترسیم کند ؛ هرگز چنین نیست ؛ بلکه کوشش در ایجاد و القای هر چه بیشتر زیبایی و تفهیم آن صفت ویژهای است که مینیاتور سازی را از سایر انواع نگارگری ایران جدا میکند و مینیاتوریست، هنرمندی است که آنچه را خود میاندیشد ،یا میپندارد که بیننده علاقهمند به دیدن آن است، تجسم میبخشد و به هیچ وجه تابع مقررات و قوانین حاکم بر فضای نقاشی نیست .
مکاتب مینیاتورهای ایرانی، از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیة بعد از ظهور اسلام، هنر ایران با ابتکاراتی در خطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخههای قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانی نوشته و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداختهاند. طلاکاری حواشی و سرلوحة قرآن و طرحهای اسلیمی و ختایی و گردشهای ترکیب بندی آنها را به شیوة مخصوصی که امروزه آن را «استیلیزه» مینامیم ،ایرانیان ابداع کردند و در ادامة این ابداع و ابتکار بود که نقاشی براساس متن کتب و نوشتهها نیز رواج یافت که مینیاتورهای مکتب بغداد ، سرآغاز آن است .
مکتب بغداد، از آن جهت که نوعی نقاشی بدوی است ،تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارندة قصهها و روایات مذهبی است. هنرمندان مکتب بغداد ،اکثراً ایرانی بودهاند و معمولاً نیز به سفارش و دستور رؤسای قبایلِ عرب ،کتب خطی را با ذوق خود تزئین میکردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دورو نزدیک ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان که نقاشی ایران ترقّیِ محسوسی کرد، ادامه یافت.
با حملة چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد ،نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربی ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند و خواه نا خواه هنرمندان نیز در آن منطقه گرد آمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنر چینی، جذب ذوق آزمایی در این زمینه شدند .
نا گفته نباید گذشت که نقاشی به شیوة چینیها، با هجوم مغولان به ایران نیامد، بلکه نقاشی ایران سالها قبل از تهاجم چنگیز با اسلوب و روشهای هنر چین در سراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامة فردوسی نیز به این مطلب اشاره شده است .و احتمال میرود که ترکان سلجوقی ،مروج این شیوه در ایران بوده باشند. منتهی ایرانیان شیوة نقاشی چینی را با دید خاص هنری خود تلفیق کردند و کاشیهایی که امروزه نمونههایی از آن در دست است، نشان میدهد که سالها پیش از حملة مغول به ایران، همان سبک و شیوه و رنگ آمیزی و طراحی که بعدها به صورت نقاشیِ کتب ،مورد استفاده قرار گرفت، در ایران اعمال شده است و اگر دست حوادث ،کتابخانههای بزرگ ایران را معدوم نکرده بود ،امروز به راحتی میتوانستیم نسخی را که متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگی مینیاتورهای مکتب هرات یا مراغه و مکاتب دیگرِ بعد از مغول را داشته است، ببینیم .
در ابتدای حمله مغولان به ایران، هنر نقاشی به واسطة قتل عام هنرمندان ،رونق خود را از دست داد ؛ ولی بعد از گذشتِ چند سال، سران مغول به فکر ترویج هنر افتادند و برای عملی ساختن این منظور ،عدهای نقاش چینی را از راه مغولستان به ایران آوردند و کوشیدند تا نقاشی چینی را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانی، اگرچه تحت تأثیر این مسأله قرار گرفتند، اما بر خلاف نقاشان چینی ،هرگز طبیعت را به عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به گونهای مجرد و انتراعی ،مورد توجه قرار نداند و بیشتر به انسان و تفکراتی در حالات انسانی پرداختند و به همین جهت است که کمتر مینیاتور ایرانی را بدونِ صورت و هیأت انسانی میتوان یافت.
از سوی دیگر مینیاتور سازان ایرانی، هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوههای تفکر بومی نبریده و افسانهها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوههای زندگی ایرانی، همواره نمودی آشکار در آثار آنان داشته و این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی به حدی نیرومند و قوی است که به مینیاتور ایرانی، علیرغم پیوندها و نقاط مشترک فراوانش با سایر مکاتب آسیایی (از جمله شیوههای نقاشی هندی ،چینی و ژاپنی) وجهة خاصی میدهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملتها و ممالک میشود .
این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدری مورد توجه بود که یکی از شاهزادگان تیموری به نام «بایسنغرمیرزا» که خطاطی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات به عهده گرفت .
در آن زمان ،شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکدة نقاشی، شصت استاد به تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات «کمال الدین بهزاد» است که کتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامة تیموری دارد و به جرأت میتوان آثار وی را از لحاظ حالت چهرهها، حرکت قلم، انتخاب موضوع و نمایش دادن وقایع، سرآمد تمام مینیاتورهایی دانست که قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است .
روی هم رفته آثار مینیاتور ایران در مکتب هرات، به علت سابقة ممتد و آزادی عمل قابل توجهی که بعد از مکتب بغداد برای هنرمندان به وجود آمد، به حدی پیشرفت نمود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
به نام خدا
تاریخچه شهر ایذه
ایذه یک شهر تاریخی است و آثاری از زمانهای بسیار قدیم در آن به جا مانده است. این شهر در روزگار عیلامیان اهمیت و عظمت بسیار داشته و مرکز آن آنزان یا آشتیان بوده و در عهد ساسانیان نیز نام و اعتبار داشته است. در کتابهای تاریخی و جغرافی دوران بعد از اسلام نیز نام این شهر ذکر شده است. مقدسی و ابنخرداد و یاقوت حموی از ایذه نام بردهاند. آتشکدهای هم در آن شهر بود که تا زمان هارونالرشید فروزان بوده است. «استرنج» مینویسد: ایزج به پل سنگی بزرگی که در آن شهر روی کارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را یاقوت از عجایب جهان شمرده است. این پل که خرابههای آن هنوز دیده میشود، بنام مادر اردشیر بابکان (خزهزاد) نامیده میشود. کلمه ایذه در زمان اتابکان لر کمتر بکار رفت و به جای آن مالمیر (مال امیر) نامیده شد. کلمه ایذه در قرنهای گذشته به کلی متروک شده بود تا در دوره پهلوی مجددا مورد استفاده قرار گرفت.
مراکز تاریخی و باستانی
مجسمه سوسن
قطعه سنگ نامنظم خاکستری رنگی است که بر روی آن نقشزنی ایستاده حجاری شده است. با وجود خرابی و آسیبهای وارده به این مجسمه، وضع و حالت و لباسهای مجسمه ظاهراً دال بر زن بودن این مجسمه زیبا دارد. این مجسمه در مسیر ایذه به طرف مسجد سلیمان پس از پشت سرگذاشتن آبادی پیون و تنگ لیموچی در سوسن واقع شده است.
قلعه تل
این قلعه توسط محمدتقیخان بختیاری در سرتلی در ناحیه ایذه بنا شده است. این قلعه مرکز خانهای ایل بختیاری بوده و چندین قلعه در آن وجود داشته است. مردم قلعه تل به هنگام کندن پی خانهشان دو سنگ بزرگ که به زمان عیلامیان مربوط میشوند، از زمین بیرون آوردهاند. یکی از سنگها پایه ستون و دیگری سنگی منقوش است که چهار نقش دارد و دو نفر در مقابل دو نفر ایستادهاند.
قلعه دیزه وراز
3
این قلعه در شمال کوه دلا قرار دارد. پلههای زیادی از پایین تا قلعه وجود دارد. این قلعه در بلندترین قله کوه دلا ساخته شده است. ساختمان این قلعه به زمان فرامرز اشکانی می رسد.
قلعه اَرک یا اَرخ
این قلعه روی کوهی مشرف به شلاه ساخته شده و پایین کوه روبروی آسیابهای آبی قلعه دیگری وجود دارد که جوی آبی به صورت دایره درون حیاط آن کشیده شده است. این کاخ – قلعه در بین دو رودخانه قرار دارد که روی یکی از آنها پلی وجود داشته و بر اثر زمان خراب شده و فقط یکی از ستونهای آن باقیمانده است. این کاخ قلعه مقر حکومت قوم عیلام بوده است.
روستای شمی
این روستا در دهستان شمی شهرستان ایذه واقع شده است. در فاصله نه کیلومتری این روستا آثار باستانی بسیار زیبا و مشهوری نظیر مجسمههای بزرگ برنزی، سنگهای مرمری، گورهای باستانی از دوره پارتها کشف شده است، برخی از این مجسمهها و اشیاء بهدست آمده جزء شاهکارهای مسلم ریختهگری و فلزگدازی است. گورستان شمی نیز به دوره ساسانیان مربوط است .
نقش خونگ اژدل یا اژدر
در پانزده کیلومتری شمال ایذه در شرق خونگ اژدر قطعه سنگی بسیار عظیم قرار دارد که بر روی آن نقش مهرداد اول یا دوم اشکانی حجاری شده که بر اسبی سوار است و کبوتری حلقه قدرت را همراه نامهای به او تقدیم میکند و افرادی (روحی) به حضورش بار یافتهاند.
بردنبشته ایذه
در راه ایذه به پیون پس از طی یک کیلومتر، در کف دره برد نبشته، قطعه سنگ نامنظمی به وسیله حجاران زبردستی حجاری شده است و نقشهای بسیار زیبا و زنده و پرتحرکی بر سطوح آنها حک شده است. نقشهای این سنگنبشته عبارت از مرد بلند قدی با گیسوان گشاده و انبوه با کلاهگرد بیکنگره با شمشیری به دست است. در سمت راست این نقش سواری حجاری شده است. در سمت چپ نیز نقش چند انسان حجاری شده به چشم میخورد.
نقوش کول فره
کتیبه کول فره در انتهای دشت ایذه قرار دارد. در این اثر نقوش بدیع و حیرتانگیزی از صورتهای شاه، فرمانروا، زن، مرد، اسرا و جانورانی چون گاو، گاومیش و گوسفند حجاری شدهاند. نقوش این کتیبه در حال نیایش و احترام و حمل هدایا و تقدیس رب
3
النوع یا امیر دیده میشوند. این اثر به دوران حکومت عیلام (قبل از میلاد) مربوط است و از آثار بسیار مهم باستانی استان خوزستان به شمار میرود.
نقوش کوباد ایذه
از کوه فره ایذه به طرف جاده دز و در جهت شرق آن گورستانی وجود دارد که در نزدیک آن قطعه سنگی به چشم میخورد. روی این صخره یک مربع مستطیل به طول و عرض تقریبی یک و نیم سه متر حجاری شده است. در این لوح از سمت چپ پنج انسان ایستاده با لباس بلند و دو دست روی سینه حجاری شدهاند. در جلو این پنج نفر نقش مردی یا زنی بر سکو یا تختی نشسته است که به سوی آن پنج نقش توجه دارد. لباس این نقش هم چون دیگر نقشها دامنی بلند است. مردم ناحیه به این نقش نام مکتبخانه یا مدرسه دادهاند.
کتیبه هانی
در کناره شمال شرقی کوههایی که جلگه مال امیر به آنها محدود میشود، (شهرستان ایذه) نقوش برجسته کتیبههایی به خط عیلامی دیده میشود که اکثر آنها به نام پادشاهانی به نام «هانی» پسر «تاهیهی» موسوم میباشد. هانی حاکم محلی ایذه بود که در زمان عیلامیان به نام «آیامپیر» یا «آیاتم» مشهور شده است.
جاذبه های طبیعی
تاراز
کوه نیمهجنگلی تاراز در دهستان سوسن و در شصت و هفت کیلومتری شمال غربی ایذه واقع شده و حدود دوهزار هفتصد و چهل و سه متر ارتفاع دارد. آب چلو از این کوهستان سرچشمه میگیرد. کوه تاراز از شمال غربی به کوه للر و از جنوب به کوه تخت سرشط متصل است و دامنههای شرقی آن به آب بازیافت منتهی میشود.
تلگه
کوه نیمه جنگلی تلگه در دهستان سوسن، در بیست و هشت کیلومتری شمال شرقی ایذه واقع شده و حدود سه هزار و پنجاه متر ارتفاع دارد. این کوه از جنوب به کوه دزسفید، از جنوب شرقی به کوه تاوارا، از شمال به کوه چور و از شمال غربی به کوه گمزرد متصل است.
4
تورک
کوه تورک جزء دهستان سوسن شهرستان ایذه است. این کوه در فاصله نود و یک کیلومتری شمال غربی ایذه با ارتفاع سه هزار و سیصد و نوزده متر واقع شده است. این کوه سرچشمه رودخانههای آب بازافت و لب است. تورک از شمال غربی به کوه لملی متصل است و جزء کوهستان زاگرس بهشمار میرود.
دوتو
کوه جنگلی دوتو در دهستان هپرو، در پنجاه و هشت کیلومتری جنوب شرقی ایذه واقع شده است. ارتفاع این کوه حدود سه هزار و صد و هفتاد متر است. این کوه از جنوب به کوه کله متصل است و از شمال به کوه لیراب میپیوندد. دامنههای شرقی این کوه به دره رودخانه سیراب و دامنههای غربی آن به دروه رودخانه صیدون متصل میشود. در دامنه غربی این کوه دریاچه کوچی در میان دو کوه کله و دوتو قرار دارد و آب از زمین و اطراف آن میجوشد. دامنههای این کوه از جنگل پوشیده شده و جزء کوهستان مونگشت از کوهستان بزرگ زاگرس بهشمار میرود.
کله
کوه کله در دهستان هپرو در پنجاه و نه کیلومتری جنوب شرقی ایذه واقع شده است. ارتفاع این کوه حدود سه هزار و ده متر است. این کوه از شمال به کوه دوتو متصل است. رودخانه صیدون از غرب، رودخانه اعلاء از جنوب و رودخانههای لیراب و سمه از شرق آن عبور میکنند. در دامنه غربی این کوه چشمهای است که آب آن در یک دریاچه کوچک جمع میگردد. این دریاچه که «دوتو» نام دارد در ارتفاع حدود هزار و ششصد و هشتاد متری قرار دارد. کوه کله جزء کوهستان مونگشت از کوهستان بزرگ زاگرس بهشمار میرود و دامنههای آن از جنگل پوشیده شده است.
مونگشت (منگشت)
کوهستان مونگشت در شهرستانهای لردگان و ایذه، مرکب از کوههای تنوش، ناشلیل، زردحلقه، نشا، سهپران، سرچاه، قوچه، بدرنگان، برآفتاب، کله، کلمه و دوزرد قرار دارد. بلندترین قله این کوهستان سه هزار و ششصد و سیزده متر ارتفاع دارد که در 55 کیلومتری جنوب شرقی ایذه و در پنجاه و دو کیلومتری گرمان و در سیزده کیلومتری شمال غربی روستای لیراب واقع شده است. رودخانههای هلایجان، آب زردک، صیدون از دامنههای غربی، لیراب و سمه از دامنه جنوبی، خرسان و کارون از دامنه
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 362 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیازهای روحی و کمتر متناسب با نیزهای آب قابل سنجش است از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگو تقویت نمادین آنها، سهم داشته است از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه میکرد بیشکباغ در چنین اقلیم خشکی همه چیز از آسایشو زیبایی داشتتا عرضه کند ...